یکی از مسائل مهم و پیچیده در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی، توسعۀ فرهنگی است. هدف اصلی توسعۀ فرهنگی، فایده رساندن به انسان، پرورش تواناییها و گسترش دامنۀ امکانات و مجالهای اوست. در واقع، توسعۀ فرهنگی بهمنظور فایده رساندن به انسان و بهبود شرایط زندگی او و در نهایت بهبود کلی جامعه صورت میپذیرد. در این پژوهش با استفاده از رویکرد استقرایی فراترکیب کیفی به بررسی توسعۀ فرهنگی در جامعۀ افغانستان پرداخته شده است. این روش شامل مراحل هفتگانه میشود که به ارزیابی و تحلیل نظاممند نتایج و یافتههای مطالعات پیشین میپردازد. جامعۀ آماری این تحقیق شامل تمام مقالات علمی-پژوهشی منتشرشده در افغانستان در بازهی زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ با موضوع توسعۀ فرهنگی در جامعۀ افغانستان میشود. در مجموع، ۴۵ مقالۀ علمی-پژوهشی یافت شد که ۲۷ مقاله برای بررسی نهایی انتخاب شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که ۱۲ عامل اجتماعی، ۱۰ عامل سیاسی، ۱۱ عامل فرهنگی، ۴ عامل اقتصادی، ۲ عامل کالبدی و ۳ عامل دینی بر توسعۀ فرهنگی در جامعۀ افغانستان تأثیرگذار هستند. عوامل اجتماعی شامل انسجام اجتماعی، عدالت اجتماعی، ارتباط آگاهانه، گفتگو، عدم امنیت، تفرقه، تبعیض، ایستارها، ارزشها، اعتقادات، احساسات و باورهای شهروندان میشود. عوامل سیاسی شامل ثبات سیاسی، نوع حکومت، جریآنهای سیاسی، نفی اقتدارگرایی، مردمسالاری، آزادیهای مدنی، مدیریت و برنامهریزی، فساد، دولت قومی و قانون میشود. عوامل فرهنگی شامل خودآگاهی فرهنگی، پالایش فرهنگی، علم محوری، مشاهیر فرهنگی، تبلیغات، نظم فرهنگی، آزادی و خلاقیت فرهنگی، هنر، گردشگری، تفاهم نمادی و سواد میگردد. عوامل اقتصادی نیز شامل سرمایهگذاری، توزیع بودجه، فقر و اشتغالزایی میشود. عوامل کالبدی شامل بافت روستایی و قبیلهای و ابعاد جغرافیایی میشود و درنهایت، عوامل دینی شامل قرائت تکسویه از دین، شکاف مذهبی و ظرفیتهای دینی میگردد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1402/10/22 | پذیرش: 1402/12/11 | انتشار: 1403/1/10