عضو هیأت علمی دیپارتمنت روابط بینالملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه خاتمالنبیین(ص)-افغانستان
چکیده: (88 مشاهده)
وجود قانون برای ایجاد نظم و عدالت از ضرورتهای اساسی است. قانون از پایههای اساسی حکمرانی است که در نظام سیاسی اسلام نیز مورد توجه جدی قرار گرفته است. در اندیشه اسلامی حاکمیت تکوینی و تشریعی منحصراً از آن خداوند است. با توجه به اصل جامعیت شریعت اسلام و با درنظرداشت ضرورتهای زندگی و مقتضیات زمانی، حق قانونگذاری بهگونه محدود و تحت ضوابط و شرایط مشخص به بشر واگذار شده است. حاکم اسلامی برای تأمین مقاصد شریعت و تطبیق احکام اسلامی در موارد خاص از این حق برخوردار است. از دیرباز تاکنون حیطه و قلمرو قانونگذاری بشر در نظام سیاسی اسلام در میان فقهای مسلمان مورد بحث و گفتگو بوده است. سؤال این است که حیطه و قلمرو قانونگذاری بشر تا کجاست؟ (سؤال اصلی). نویسنده میکوشد با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به دیدگاهها و نظریات فقهای مسلمان این سؤال را مورد بحث و بررسی قرار دهد. با توجه به جامعیت شریعت اسلامی و با عنایت به پاسخگویی آن به پرسشهای متحول انسان، شریعت اسلامی حق قانونگذاری بشر را در تعیین مصادیق قواعد کلی شریعت، عناوین ثانویه، احکام حکومتی و حوزه فراغ قانونی براساس اصل عدم مغایرت با احکام و نصوص شرعی تأیید کرده است. این حق توسط افراد متخصص و عالمان دینی آشنا با منابع اسلامی از طریق استنباط حکم گزارههای جزئی از منابع چهارگانه شریعت تحقق مییابد. یافتههای تحقیق نشان میدهد با توجه به طبقهبندی احکام اسلامی، حق قانونگذاری بشر را میتوان در چهار عرصه مصداقیابی قواعد شرعی، احکام حکومتی، حوزه مباحات شرعی و موارد مربوط به عناوین ثانویه تبیین نمود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي